دلم میسوزه از اینکه میدونمو نمیتونم
دلم میسوزه چون همه چیزی دسته خودمه
ولی کاری از من برنمیاد.
وای این کلمات دارن از این دریای پر طلاتم مغزم به
ساحل صفحه راز میخورن و من اختیاری ندارم.
وای که چقدر سخته نتونی آرامشه خودتو از دسته روزگارپس بگیری
.خیلی حرفا دارم برای اولین بار دردو دله من داشت
به یک جایی میرسید که فهمیدم کجای دنیا واستادم.
نظرات شما عزیزان:
|